مرز باریک میان بافت تاریخی و بافت فرسوده
ایران کشوری است که در هر نقطه، گنجینهای از تاریخ در دل خود نهفته دارد. کشف اسکلت هفت هزار ساله در خیابان مولوی تهران بیش از هر چیز یک بار دیگر این حقیقت را بر ملا کرد که ایران سرزمینی با قدمتی تاریخی است که هنوز که هنوز است شناخته و کشف نشده است.
ابنیههای پراکنده در سطح سراسر شهرهای کوچک و بزرگ، امام زادهها، مقبرهها، مساجد، گورستانها، حمامهای باشکوه، خانههای تاریخی، قلعهها، کاروانسراها، تلها، تپههایی با گنجینههای ارزشمند و سرانجام محلههای باستانی و تاریخی، محلههایی هر چند نه با خانههای باشکوه اما با رگ و خونی زنده و پویا و شگفت انگیز که در کوچه پس کوچههایش میتوان هنوز بوی فرهنگ بومی مردمان را در آن استشمام کرد یعنی کشوری غنی.
اما بافت فرسوده چیست که باید بیتامل به تخریب آن اقدام کرد تا پروژه ساماندهی و نوسازی در گورستان به جای ماندهاش بر پا گردد؟
طبق تعاریف ابنیه و فضایی که قبل از ۱۳۰۰ هجری شمسی شکل گرفته و به ثبت آثار ملی رسیده است و یا قابلیت ثبت شدن را دارا باشد، مثل مجموعه میدان نقش جهان و پیرامون آن، واجد ارزش فرهنگی و تاریخی است.
بافت فرسوده اما به عرصههایی از محدوده قانونی شهرها اطلاق میشود که به دلیل فرسودگی کالبدی، عدم برخورداری مناسب از دسترسی سواره، تاسیسات، خدمات و زیر ساختهای شهری، آسیب پذیر بوده و ارزش مکانی، محیطی و اقتصادی نازلی دارد. بافتی که به دلیل فقر ساکنینش امکان زیبا سازی و نوسازی نداشته است. چنین بناهایی در معرض خطراتی چون زلزله و ایجاد مشکل برای عملیات امداد و نجات هستند. تراکم بیش از حد و معابر تنگ و باریک یکی از دلایلی است که سازمانهای مربوطه را برای تخریب این گونه بناها ترغیب میکند.
طبق مصوبه شورای عالی شهرسازی بافت فرسوده به بافتهای حاشیه شهر که در اثر توسعه شهر به شهر ملحق شدهاند و فاقد هرگونه طراحی شهری میباشند، اطلاق میشود و بافت تاریخی فرهنگی به هسته اولیه تشکیل شهرها که دارای ارزشهای معماری و اجتماعی نهفته فراوان است، اطلاق میشود.
اما مشکل در همین تعریفها خلاصه نمیشود. در واقع مرز بین بافت فرسوده و بافت تاریخی از مو باریکتر است. محله اودلاجان و بافت فرسوده میبد و یزد نمونههایی هستند که قاعده را بر هم میریزند. ما با بافت فرسوده یکسان و یکدستی رو به رو نیستیم. در محلههای قدیمی هستند بناهایی که شاید صد سال از تاریخ آن نمیگذرد اما ارزش هویتی و ملی دارد.
به عبارت دیگر و به گفته برخی کارشناسان تفکیکی بین بافت فرسوده و بافت تاریخی وجود ندارد. تمامی مکانهای به جا مانده از گذشته بخشی از هویت فرهنگی کشور است و نابودی آن یعنی نابودی گذشته.
محمد حسین فراهانی رییس اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان تهران در خصوص بافت فرسوده و راهکارهای احیا و مناسب سازی آن میگوید: از دیدگاه ما اصلا چیزی به نام بافت فرسوده وجود ندارد. هرچه هست بافت تاریخی است که به لحاظ تاریخی و ملیشان ارزشمندی دارد حتی اگر معماری خاصی نداشته باشد. ما در خصوص بافت فرسوده و تاریخی تهران با شهرداری نیز مذاکراتی انجام دادهایم. اما متاسفانه طبق یکی از مادههای قانونی که در شهرداری وجود دارد اگر بنای قدیمی که جزو همان بافت فرسوده میشود، به دلیل قدمت زیاد و فرسودگی آسیب رسان تشخیص داده شود، شهرداری آن بنا را تخریب میکند، در حالی که ما همه تلاشمان این است که این قبیل بناها را که به هر حال به نحوی معرف یک اتفاق تاریخی هستند احیا و ترمیم کنیم.
سید علیرضا قهاری رئیس انجمن مفاخر معماری ایران در تعریف بافت تاریخی و فرسوده این گونه میگوید: یکی از مشکلاتمان این است که تعریف بافت فرسوده از بافت تاریخی هنوز مشخص نیست. بافتهای تاریخی برای حفظ شدن نیاز به سرمایه گذاریهایی دارد که این تعدد تعاریف ممکن است منجر به هزینه کرد در حوزههایی شود که اصلا بافت تاریخی نیست. از سوی دیگر ممکن است بسیاری از مجموعههای تاریخی که در مسیر احداث خیابانها وجود دارد از بین برود.
به این ترتیب بین خود کارشناسان و مسوولان مربوطه نیز تعریف مشخصی از بافت فرسوده و بافت تاریخی وجود ندارد.
اگر بخشی از مشکل صرفا عدم تشخیص بافت تاریخی از بافت فرسوده است، مشکل اصلی اما از آنجا ناشی میشود که به کرات شاهد تخریب بافت تاریخی ثبت شده هستیم. انتظار میرود تکلیف مدیران و مسوولان و ارگانهای مربوطه دست کم با بافت تاریخی ثبت شده روشن و واضح باشد. تخریب خانههای تاریخی ثبت شده چنان از قانون و شنیدن تخریب خانه تاریخی ثبت شده صفایی در دو روز گذشته یکی از همان اخبارهای شوک آور است. خانه تاریخی صفایی که متعلق به دوره قاجار است، شبانه توسط شهرداری آران و بیدگل تخریب شد تا به جای آن خیابان، اتوبان و شاید بزرگراه ساخته شود.
آیا شهرهای کشور ما ناگزیرند برای مدرن شدن خالی از تاریخ گذشته خود شوند؟ آیا الگو و افق شهرهای آینده ما چیزی شبیه جزایر شیخ نشین امارات متحد عربی است؟ شهرهایی با برجهای سر به فلک کشیده، پر تراکم، بیروح و بیهویت؟ اگر چنین باشد حفظ بافت تاریخی درست در نقطه مقابل این چشم انداز هیولایی از آینده است. یک خار در چشمی است که باید در آورده و به دور افکنده شود.
گفتن اینکه پر طمطراقترین جاذبههای کشورهای اروپایی مکانهای تاریخی و بافت تاریخی آن است، نیز چیزی را حل نمیکند. تکرار این حرف که کشورهایی چون فرانسه، پرتغال، ایتالیا، هلند و اسپانیا کشورهای مدرنی هستند که در عین حال در احیا و حفظ بافتهای تاریخی کشورشان کوششهای فراوان کردهاند، گوش کسانی که خواب چنین آیندهای را میبینند باز نمیکند و متاسفانه هر روز شاهد تخریب هر چه بیشتر بافتهای تاریخی و بافتهای فرسوده ارزشمند شهرها خواهیم بود. مگر اینکه همت کنیم و دستهای سوداگرانی را که بر خاک و هویت کشور چنگ انداختهاند کوتاه کنیم و بدون پروا عوامل را شناسایی و خواب آشفتهشان را بر هم زنیم.
نویسنده: افسانه شفیعی